اگه گریه امونم بده می گم
غم دل
حرفای عمری نگفته
تموم حرفو اشک روز خسته
کی دیده
طاقت آورده شنوفته
اگه گریه امونم بده می گم
که تکراری شدن، قصه ی تیغه
آره این حرف مثل سم کشنده
یه یادگاری از یه نارفیقه
اگه گریه امونم بده میگم
که سهمم از وفاداری ستم شد
تو چند تا حرف ساده بی سرو ته
یه عمری خوبیام چه ساده کم شد
تو رفتی
باغ سبزت رو نبازی
نموندی تا که دنیاتو بسازی
ببین دنیا و باغ و عشق و عمرم
سوزوندی آروم آروم ، بازی بازی
می خوام که با دست خیال,خـــــدا رو نقاشی کنم
رو زانوهاش اشک بریزم , هوا رو
بارونی کنم
گریه کنم گذشتمو ,سر روی پاهاش بزارم
بگم غریبم بی نشونم
, برس بدادم
می خوام رو تارو پود شب,مقصدو بی هدف برم
تو این هوای
بی نفس , برم به آخر برسم
برم یه جایی که فقط , تو باشی و بی کسیام
تو
سرنوشت دست ببرم , بهشت و تا خودت بیام
تو نفس آخر عشق , تنهاتر از خدا
شدم
اشکی نمونده تو چشام ,با گریه بی وفا شدم
غصه شکسته دلم و,آخر
این سفر کجاس
وقت بریدن منه , دلهره از دلم جداس
تنها تر از خیال تو ,
دل و به دریا می زنم
من و صدام کن که می خوام,دل از جدایی بکنم
دستام
و بگیر می دونم, تویی اون همیشه با من
اینه اون محال ممکن , مثل اشک
شیشه با من
درد عشقی کشیده ام که مپرس
سوز هجری چشیده ام که مپرس
گشته ام در جهان و آخر کار
دلبری برگزیده ام که مپرس
سوی من لب چه میگزی که مگوی
لب لعلی گزیده ام که مپرس.